به گزارش خبرنگار مهر، زاویه در چهارشنبه شب هفتهای که گذشت مجدداَ بحث تخلف علمی در کشور را از منظر پیگیری موضوع توسط نهادهای مربوطه و اقدامات انجام شده در راستای مقابله با این تخلفها طرح نمود. محمد فاضلی و امیر ناظمی که در برنامۀ آبان ماه زاویه در مورد تخلفات علمی نیز حضور داشتند و علی اکبر صبوری (استاد گروه بیوفیزیک دانشگاه تهران) و حمیدرضا عریضی (هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان) کارشناسان زاویۀ این هفته بودند.
صلواتی مجری و کارشناس برنامه در آغاز از دستاوردهای گسترده و جدی انقلاب شکوهمند اسلامی سخن گفته و رشد علمی در ایران را از مصادیق بارز دستاوردهای انقلاب معرفی کرد. همچنین، صلواتی ابتدا عُریضی را که سه یادداشت در واکنش به سخنان فاضلی در زاویه در مورد تخلفات علمی نوشته باریکاتود،ک مخاطب قرار داده و سوال اول برنامه را اینگونه پرسید: ما اکنون به لحاظ وضعیت علمی در چه رتبه و وضعیتی قرار داریم؟ مثلاَ مجلۀ معتبر نیچر (Nature) یکبار در گزارش خود وضعیت ایران را در تولید علم خوب و مثبت ارزیابی کرده و در گزارشی دیگر که در آبان ماه در ایران منتشر شد، از تخلف ۵۸ مقاله و تعلیق آنها سخن گفته است! اما در گزارشی دیگر وحید احمدی (معاون پژوهشی وزارت علوم) گفته که نیچر سیاسی بودن گزارش اخیر خود را رد کرده و گفته این تخلفات برای همه است و رتبۀ ایران در تولید علم همچنان مطلوب است! به نظر شما چقدر میتوان به این استنادات اعتماد کرد و یا حرفهای دیگری مطرح کرد؟
عریضی در پاسخ گفت: همۀ این نکات گفته شده حقیقت دارد؛ اینکه در تولید علم رتبۀ شانزدهم را در جهان دارا هستیم، به همان اندازۀ این گفته که از لحاظ استنادات علمی در رتبۀ ۱۷۰ ام جهان هستیم صحیح است! هیچکدام از این واقعیات از اهمیت دیگری نخواهد کاست و اغلب این تخلفات در همه جای دنیا نیز رخ میدهد! دامنۀ این تخلفات نیز گسترده و از مقاله و ترجمه تا دیگر کارهای علمی، حتی کرسیهای نظریهپردازی را شامل است، اما انعکاس تخلفات در مقالات بیشتر بود! با پذیرش واقعیت این تخلفات باید مسئولانه در مقام پاسخگویی به مجلۀ نیچر که بسیار مجلۀ پاکدستی است، قرار بگیریم و واکنش نشان دهیم!
سپس صلواتی از فاضلی پرسید که ما در بخش تولید علم در کجا ایستادهایم؟
فاضلی گفت: نسبت به بحث تولید علم یک بحث بنیادیتر وجود دارد که آن باید مورد بحث قرار گیرد و عبارت از این است که آیا تولید علم یعنی تولید مقاله؟ آیا صرفاَ با تولید مقاله میتوان تولید علم کرد، یا در کنار مقاله مباحث دیگری همچون نظام علمی، دانشگاه، دانشجو، استاد، ارتباط با مراکز علمی بزرگ، پتنتها (patent؛ ثبت اختراع) و غیره نیز مطرح است؟ تولید علم شامل مجموعهای از تولیدات است و نه فقط مقاله، و گام اول در این بحث این است که چرا در کشور اینقدر بر روی مقاله تأکید میشود؟
سپس فاضلی در واکنش به مقالۀ عریضی در مورد سخنانش در زاویه گفت: ایشان در مقالهاش آورده؛ فاضلی گفته مقاله ننویسید، کتاب بنویسید! درحالیکه من چنین چیزی نگفتم و حرف من این بود که آیا در علوم انسانی شاخص اصلی مقاله است یا کتاب؟ یا میتواند موارد دیگری مثل تحقیقات آزمایشگاهی و ثبت اختراعات و غیره را نیز شامل شود؟ آیا ما پکیج کامل رشد علمی را قبول داریم یا صرفاَ تأکیدمان روی مقاله است؟
وی سپس با تأیید این نکته که شاخص اصلی سنجش علمی در جهان مقاله است، گفت: باید در کاربرد واژهها با دقت بیشتری عمل کنیم و نباید بگوییم شاخص تولید علم، بلکه باید بگوییم شاخص تولید مقاله، یعنی تولید مقاله یکی از شاخصهای تولید علم است نه همۀ آن و با این اشتباهات نظام اولویتبندیهای ما تغییر کرده و دچار اشتباهات فاحش شدهایم. باید توجه داشت که علم فراتر از مقاله است! و بر اساس همین تعریف اشتباه از علم که آن را با تولید مقاله اشتباه گرفتهایم، شاهد سیر قهقرایی آموزش در دانشگاهها هستیم و آموزش در دانشگاه جایگاه گذشتۀ خود را از دست داده است. طبق تئوریهای آموزش، وظیفۀ اول دانشگاه آموزش است! من در برنامۀ قبلی هم سوالم این بود که بازتاب ضعف آموزش علوم در ایران در شاخصهای تامسون ـ رویترز یا اسکوپوس و غیره کجاست؟ باید توجه داشت که وظیفۀ پژوهش و پول درآوردن و فناوری در دانشگاههای دنیا به بخش صنعت واگذار شده و کار اصلی دانشگاه آموزش است! ما باید یک نظام چند ستونی و چندمحوری سنجش علم در کشور داشته باشیم و اتکا کردن تنها به شاخص تولید مقاله کافی نیست، ضمن اینکه در همین شاخص مقالات هم وضعیت استنادات به مقالات علمی ما چنانکه دیدیم اسفبار بود!
فاضلی در ادامه افزود: آقای عریضی در مقااله اش گفته بود: استناد (citation) شاخص کیفیت مقاله نیست و خیلی مقالات ممکن است در ده سال اول کشف نشوند.
صلواتی تذکر داد: عریضی قید لزوماَ نیز بکار برده بود.
بلافاصله عریضی اشاره کرد: فاضلی در آن برنامه گفته بود: هابرمارس کجا مقاله نوشته؟
فاضلی در پاسخ گفت: برداشت شما نادرست است. من در آن جلسه پرسیدم: شما هابرمارس را به کتابهایش میشناسید یا مقالاتش؟ اما شما این برداشت اشتباه را کردید که من گفتهام هابرماس کتاب مینوشت نه مقاله!
در ادامه صبوری دیگر کارشناس برنامه سخنان خود را آغاز کرد و گفت: امروز در سیامین سال راهاندازی دورههای تخصصی دکتری در کشور هستیم که در ابتدا در شیراز در رشتۀ شیمی آغاز و بعد در دانشگاههای بزرگ دیگر ادامه یافت و راهاندازی موفق تحصیلات تکمیلی از ثمرات انقلاب اسلامی بود، که باید در این ایام که دهۀ فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است مطرح شود!
سپس با ارجاع به چند اسلاید برای این موفقیت بزرگ دلایلی را ذکر کرد و گفت: طبق این اسلایدها تولید مقالات علمی از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۶ رشد کمی خوبی داشته و از ۵۰۰۰ تا به ۳۳هزار مقاله رسیده است! این نتیجۀ گسترش تحصیلات تکمیلی بود که در ادامه باعث شد دانشگاههای ایران در رنکینگ جهانی قرار گرفته و در بین ۱۰۰۰ دانشگاه برتر دنیا باشند که پیش از این اینگونه نبود! اما در دو دهۀ اخیر بخصوص این پیشرفتها رخ داده و خیلی از دانشمندان ایرانی در فهرست ارجاعات علمی و شناخته شده هستند. همچنین ما توانستهایم متخصصان جوانی تربیت کنیم که مقالات بسیاری تولید کنند و دانشگاهها را از نظر تخصص تأمین نمایند. همین باعث تحولات بسیاری در دانشگاهها شده، مثلاَ در فناوری هستهای در دنیا حرفهای زیادی برای گفتن داریم و دنیا ایران را به عنوان یک فناور هستهای قبول کرده! در بحث سلولهای بنیادی و تولید داروها نیز پیشرفتهای بسیاری کرده و داروهای زیادی به دنیا معرفی کردهایم! همۀ اینها رهاورد دورههای تحصیلات تکمیلی است که باعث شد نیروهای متخصصی ایجاد کنیم که این دستاوردهای خوب را برای ملت ایران به همراه داشته باشد!
صبوری سپس در اسلاید دیگری افزایش کمی استنادات به مقالات علمی ایران در جهان را نشان داد و افزود:افزایش کمی استنادات به مقالات علمی در جهان از میزان ۰.۲ به ۱.۸ درصد رسیده و نیز جایگاه ایران در انتشارات علمی دنیا از ۴۹ به ۱۸ تغییر یافته است که همۀ اینها دستاوردهای خوبی است!
سپس ادامه داد: هرچند با این نکته که تولید علم برابر با تولید مقاله نیست، موافق هستم. اما لازمۀ تولید علم در وجوه مختلف آن یکی تولید مقاله و دیگری استناد علمی معتبر در دنیاست که ما در این زمینه حائز رتبههای خوبی شدهایم و مهمتر اینکه ما به این باور رسیدیم و طبق فرمودۀ امام خمینی (ره) که «ما میتوانیم» و تحصیلات تکمیلی هم بر اساس همین جمله ایجاد شد و ما توانستیم بر اساس آن در دنیا نقش ایفا کنیم، امروز دنیا ما را باور کرده و ما میتوانیم در واردی علم حرفهای زیادی در دنیا بزنیم!
در ادامه ناظمی سخنان خود را آغاز کرد و گفت: من هم با همین جملۀ «ما میتوانیم» مایلم شروع کنم و باور هم دارم که میتوانیم اما میترسم که آیا این «ما میتوانیم» میتواند ما را به توهم و خودفریبی برساند یا نه؟!
سپس تأکید کرد: هیچگاه نمیتوان تنها با یک شاخص در مورد کلیت یک موضوع تصمیم گرفت و وضعیتش را نمایان ساخت! همانطور که مثلا َنمیتوان بیماری را فقط با شاخص یک آزمایش تشخیص داد! در حوزۀ علم هم همینطور است و باید با نگاه سیستمی بنگریم که در این صورت مجموعهای از شاخصها و نه تنها یک شاخص مطرح خواهد بود؛ حتی اگر آن یک شاخص، بخشی از حقیقت باشد. مثلاَ فرض کنید طبق یک تحقیق ثابت شده گوجه فرنگی برای سلامتی خوب است و از قضا فلان کشور، گوجهخورترین کشور در دنیاست، پس آیا میتوان گفت آن کشور سالمترین هم در دنیا هست؟ طبیعتاَ چنین چیزی خندهدار است و همچنین اینکه ما بگوییم به خاطر رتبۀ ۱۶ در تولید مقاله، دارای رشد بالای تولید علمی هم هستیم واقعاَ خندهدار است! ما دوست نداریم تبدیل به یک کاریکاتور شویم! کاریکاتور یعنی بخشی از اجزای آن به طرز اغراقآمیزی بزرگ و بخشی دیگر به شکل اغراقآمیزی کوچک شده است! ما اگر همین سیاستگذاری را ادامه دهیم به تصویری کاریکاتوری میرسیم! من خیلی از پیشرفتها را قبول دارم اما برخی جاهای دیگر خیلی نامتوازن است!
ناظمی سپس به اسلایدهایی که همچون برنامۀ قبلی زاویه همراه خود آورده بود اشاره و گفت: در آن اسلایدها که شامل معرفی اجزای مختلف مربوط به علم، فناوری و نوآوری است، اگر این سه مورد در یک نظام ملاحظه شوند، رشد کاریکاتوری را به خوبی نشان خواهند داد. مثلاَ در برخی بخشها مثل تعداد دانشجو و تعداد مقالات رشد خوبی داشته، اما در شاخصهای دیگر وضعیت نامطلوب است! وقتی مثلاَ در شاخص تعداد مقالات برای سیاستگذار کف میزنیم که آفرین بابت چنین نتیجهای که حاصل سیاستگذاری تو بود، این حق را هم داریم که نقاط ضعف کار او را بیان نماییم و او را مورد بازخواست قرار دهیم! تولید مقاله نقطۀ قوت است، اما به شرطی که دیگر شاخصها هم درست باشد! همۀ مشکل ما اتکا به یک شاخص است و همین تصویر کاریکاتوری ایجاد کرده است! ما باید انرژی خود را روی شاخصهای دیگر بگذاریم تا بتوانیم رشد متوازن پیدا کنیم. اگر سارق یکی یا چند مورد باشد میتوان با نگاه فردگرا آن را توجیه کرد. ولی هنگامی که ۶۰ درصد جامعه را دربربگیرد، طبیعتاَ باید در سیاستگذاریها به دنبال اشکالات گشت! بر همین سیاق اگر تعداد تخلفات و بیاخلاقی علمی کم بود، میشد تخلف فردی حسابش کرد، اما وقتی آمار آنقدر بالا باشد که بین ما و دیگر کشورها تمایز بیفتد، حق داریم شک کنیم و از سیاستگذار بپرسیم که چرا این سیاستها را اعمال نمودی!
سپس صلواتی سوال دوم را از عریضی پرسید و گفت: صحبتی بوده مبنی بر اینکه رشد کمی مقاله شاخص رشد علمی نیست، اما مقدمه است و زیرساخت.
در اینجا بلافاصله ناظمی اشاره کرد: من با مقدمه بودن آن هم مخالفم و بعداَ درموردش صحبت خواهم کرد.
صلواتی ادامه داد: حالا برای اینکه رشد مقالات تبدیل به علم شود یا احیاناَ جلوی تخلفات گرفته شود، باید به کجا سر زد؟ آیا باید سیاستگذاریها را تغییر داد؟ یا از نهادهای مسئول خواست بیشتر نظارت کنند؟ یا دانشگاه را به هویت دانشگاه بودن و زنده بودن و پویا بودنش، اگر که نیست، برگردانیم؟ یا اینکه قانون کم است و باید وضع کنیم؟ چکار باید بکنیم تا رشد علمی شتاب پیدا کند؟ یا تولید مقاله به تولید علم منجر شود؟
عریضی ابتدا با تذکر به اینکه طرفین گفتگو سعۀ صدر داشته و حرف همدیگر را قطع ننمایند و از برنامههای پیشین زاویه با حضور عبدالکریمی و قائمینیا مثال زد که در آنجا این مقولات رعایت شده بود و ادامه داد: واژۀ تولید مناسب نیست، زیرا با زبان کالایی راجع به علم صحبت میشود. خوشحالم فاضلی از دیدگاه قبلی خود بازگشت.
وی پس از عکسالعمل متعجبانۀ فاضلی ادامه داد: در هر حال کتاب، مقاله، نظریه و مانند آن همگی ارزش علمی دارند و با ناظمی موافقم که تولید مقالات علمی رشد بیمارگونه داشته است! چون تشویق شدهایم به نوشتن مقالات و برای آن پاداش میگیریم! برای رشد و ارتقا در سلسله مقامات دانشگاهی باید مقاله بنویسیم و این اشکال دارد!
عریضی سپس مجدداَ به نقل قول فاضلی در برنامۀ پیشین زاویه اشاره کرد و گفت: فاضلی گفته بود؛ ما هابرمارس را به چه میشناسیم؟ کتاب یا مقاله؟ من به مقالاتش میشناسم چون تأثیرگذار بود! ضمن اینکه افراد بزرگ مثلاَ مارکس مقالات بسیاری مینوشتند! برای تولید علم هر کاری میتوان انجام داد!
وی ادامه داد: من در مورد مقالات از ناظمی افراطیترم (اینبار با تعجب و خندۀ ناظمی مواجه شد) و به جای سیاستگذاری تعبیر مهندسی را به کار میبرم! هر رشدی تبعات منفی در کنارش هست که امری طبیعی است! لذا علاوه بر جنبههای تشویقی باید جنبههای تنبیهی هم داشته باشیم و شاید این جنبه کم بوده است! من به رأیالعین دیدهام که وزرات علوم اخیراَ کار خوبی کرده و کمیتۀ تخلفات مقالات تشکیل داده و خیلی از افرادی که قبلاَ زیاد تخلف میکردند، اکنون تعدادشان کمتر شده است! من به نکتۀ مهمی رسیدهام در جلسۀ فاضلی و معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد (زاهدی) در زاویۀ قبلی دربارۀ تخلفات که در آنجا زاهدی گفت؛ معلمی حرفۀ مقدسی است و فاضلی واکنش نشان داد که هیچ امر مقدسی وجود ندارد. چون تقدسگرایی فرد را از دایرۀ نقد خارج میکند و معتقدم وقتی مثلاَ یک استاد و دانشجو با هم کار میکنند. این جنبۀ تقدس وجود دارد و اشکالآفرین میشود!
صلواتی معترضانه گفت: جواب سوالات من را ندادید.
عریضی گفت: رویۀ قانونگذاری و امتیاز دادن به مقالات در نظام ارتقا و سیاستگذاریها باید تغییر کند!
صبوری در واکنش به گفتههای کارشناسان در مورد مقالات خاطرنشان کرد: دستکم انتشار این مقالات نشان میدهد، ما در مرزهای دانش حرکت کردهایم. و از ثمرات این مقالات این بوده که جوانان ما وارد مرزشکنی شدند!
وی در ادامه گفت: در اوایل ایجاد تحصیلات تکمیلی، به علت وجود خیلی اندک مقالات، تقاضا شد که مقاله زیاد نوشته شود و این باعث شد که دهۀ شصت و هفتاد دهۀ رشد کمی مقالات باشد. اما بعدها رویه تغییر کرد و در دهۀ نود بحث کیفیت طرح شد و بر این اساس بحث لیستهای سیاه مطرح شد! مسئلۀ کیفیت مقالات بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت که نتایج خوبی داشت! اگر دانشجویان و اساتید ما در مرزهای دانش نبودند، پیشرفتهای موجود در دانش هستهای یا سلولهای بنیادی یا داروهای نوترکیبی اتفاق نمیافتاد! همۀ اینها محصول مرزشکنی بود!
ناظمی پیش از پرداختن به ادامۀ بحث در واکنش به صبوری به داروی آیمود اشاره کرد و گفت: آیمود بدون تست بالینی به عنوان یک پروژۀ علمی افتتاح شد و سرانجام کنار رفت و خبری از آن در بازار نشد!
وی ادامه داد: وقتی ماجرا را همواره یکطرفه میبینیم، در مرز بین «ما میتوانیم» و «توهم» گرفتار میشویم! ما باید همواره به خود تذکر دهیم تا گرفتار نشویم!
صلواتی تذکر داد: گفتۀ شما در مورد آیمود یک مثال بود، اما حرف صبوری در مورد سلولهای بنیادی و داروها یک جریان است!
صبوری نیز پرسید: آیا پیشرفتها در فناوری هستهای را قبول دارید؟
ناظمی گفت: حتماَ قبول دارم، ولی باید آسیبها را جدی گرفت و در موردشان سکوت نکرد! نباید بایکوت کرد و نپرسید که چرا فاجعۀ آیمود اتفاق افتاد؟ باید به این سوالات جواب داده شود!
ناظمی سپس چند اسلاید را نشان داد و افزود: بر اساس آنها رشد و توسعۀ برخی کشورها با افزایش تعداد مقالات و آن با افزایش میزان سرمایهگذاری خارجی نسبت مستقیم داشته است. در حالیکه در مورد ایران چنین نبوده است!
وی همچنین به توسعۀ چین و هند و برزیل بر اثر افزایش سرمایهگذاری خارجی اشاره کرد و گفت: سیاست توسعه یعنی رابطۀ بین علم و اقتصاد که عبارت از رشد علم، اقتصاد دانش بنیان و سپس جامعۀ دانش بنیان است. یعنی علم در اقتصاد وارد شده و تولید ثروت میکند و باعث افزایش کیفیت زندگی و مواردی دیگری همچون غرور ملی، امنیت و دفاع میگردد. توسعۀ تکنولوژی به دو طریق اتفاق میافتد: ۱ـ- فشار روی علم (فشار طرف عرضه) و ۲- کشش تقاضا (بازار). اما در ایران فشار روی علم قرار داده شده و طرف تقاضا بدون فشار است و این عدم توازن ایجاد کرده است! درحالیکه مثلاَ چین با افزایش سرمایهگذاری خارجی بسیار توسعۀ داشته است. ما داریم مسیر را وارونه میرویم و باید به طرف تقاضا هم توجه و به تجربیات جهانی در حوزۀ علم و سیاستگذاری علم و فناوری احترام بگذاریم و درس بگیریم! اکنون کشش تقاضا اصلیترین مسئلۀ ماست!
صبوری مجدداَ تأکید کرد: بدون مرزشکنی هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و تمام تحقیقات کاربردی توسط کسانی که نقش اصلی در تولید دانش و مرزشکنی داشتهاند، رخ داده است!
اما عریضی تذکر داد: جلسه از موضوع اصلی خارج شده و بحث بر سر مقالات و تخلفات رخ داده بود! نکات ناظمی بر اساس مغالطۀ همبستگی خیالی شکل گرفته و ممکن است عوامل دیگری مثل قوانین دست وپاگیر دخالت داشته باشند! مثلاَ ممکن است مقالات رشد داشته، ولی سرمایهگذاری خارجی به دلایل دیگری اتفاق نیفتاده باشد! بحث سر خوب یا بد بودن مقاله نیست! بلکه وقتی زیاد به مقاله توجه میکنیم، از جنبههای عالی آموزش غفلت میکنیم!
سپس صبوری نیز با نمایش چند اسلاید، برخلاف گزارش ناظمی، نکات مثبت تولید مقالات را نشان داد: در طی آنها سلب اعتبار مقالات ایرانی در طی سی سال خیلی اندک در حدود ۱۰۶ مورد بوده یعنی چیزی حدود ۸/۲ درصد که آمار قابل اغماضی میتواند باشد!
وی همچنین به تعداد مقالات غیرایرانی سلب اعتبار شده در مجلات معتبر اشاره کرد و گفت: اغلب سلب اعتبارهای ایرانی مربوط به مجلات درجه دوم بوده که میتوان نادیده گرفت! تخلف به هر نسبتی محکوم است ولی این آمارها نیز رضایت بخش هستند!
ناظمی اشاره کرد: علیرغم اینکه تولید مقالات ما نسبت به آمریکا یک پانزدهم بوده، اما میزان سلب اعتبار و تخلفات مقالات ایرانی از آمریکاییها بیشتر بوده است!
صبوری اشاره کرد: برخی سلب اعتبارهای مقالات آمریکایی از مجلات معتبری مثل ساینس و نیچر بوده است! در حالیکه مقالات ما از مجلات درجه دوم سلب اعتبار شدهاند. لذا خیلی از این تخلفات مال غربیها بوده است نه ما.
فاضلی با اشاره به اینکه از بحث اصلی انحراف شده و در واکنش به صبوری گفت: باید روی نظام علم تمرکز کنیم که چقدر تولید ثروت میکند! یا مشکلات ما را حل میکند! تا وقتی پلاسکو در عرض سه ساعت میریزد، شهرهایی ناایمن در برابر زلزله میسازیم یا شاخص سرمایهگذاری ما همچنان پایین است. صد هزار مقاله به چه درد میخورد؟ مشکل اصلی این است که بین این نظام علم و واقعیت هیچ نسبتی وجود ندارد! مثلاَ در مورد بحران آب وقتی مدیریت منابع ما ضعیف است، چاپ مقاله در مورد آب در فلان مجلۀ معتبر به چه دردی میخورد؟ الان همه بحث میکنند چقدر از مقالات ما در خارج چاپ شده یا نشده! اما بحث نمیکنند چقدر در مقالات داخلی تقلب شده است! یا از دانشگاههای بی کیفیت فاقد آموزش صحبت نمیکنند! همه اش میگویند ما از پس جهان برمیآییم یا نه! من صریح بگویم، صد هزار مقالۀ دیگر هم در حوزۀ آب بنویسیم و در بهترین ژورنالهای خارجی چاپ شود، وقتی وضعیت تالابها یا دریاچۀ ارومیه یا منابع آبی دیگر این است که خشک میشوند. بدین معنی است که شما پنج سال دیگر از پس همسایههایتان هم برنخواهید آمد، چه برسد به جهان! ما در هیچ شاخهای اعم از آب و کشاورزی و امنیت غذایی در مرزهای دانش نیستیم و چهرۀکاریکاتوری از نظام علم در کشور ترسیم یافته که با صدها مقاله در مورد آب وضعیت آب کشور این است! دانشگاه باید مسئله حل کند و تا این نظام علمی نتواند مسئلۀ مردم را حل کند رشد مقالات کاریکاتوری بیش نخواهد بود!
فاضلی در ادامه برخی سخنان پیشین خود دربارۀ رشد قارچگونۀ مؤسسات آموزش عالی و ایراداتشان را در زاویۀ قبلی به نحوی دیگر تکرار نمود!
سرانجام، صبوری بر جلوگیری از رشد کمی مقالات و توجه به کیفیت آنها تأکید کرد.
ناظمی هم در پایان گفت: باید ساختار علم و فناوری بازبینی شود و با این تفکرات به جایی نمیرسیم!
عریضی هم گفت: تأکید بیش از حد بر مقاله سبب ضعف آموزش خواهد بود!
نظر شما